تاریخ شوش
نقشه راه شاهی که در دوران امپراتوری هخامنشی ساخته شد، به مسافت ۱۷۰۰ مایل از شوش تا سارد و با عبور از اربیل نزدیک نینوا، با داشتن چاپارخانه جهت تعویض اسبهای خسته در هر ۱۵ مایل از طول مسیر، کیفیت ساخت این جاده در روزگار باستان به شکلی بود که طی ۷ روز میتوانستند از شوش به سارد سفر کنند، این جاده در زمان خودش از اهمیت استراتژیکی بسیاری برای امپراتوری هخامنشی برخوردار بود.
شهر باستانی شوش مرکز تمدن عیلام بوده که واقع در یکصد و پنجاه کیلومتری شرق رود دجله در استان خوزستان است، شوش از حدود ۲۷۰۰ قبل از میلاد پایتخت بوده و این پایتختی تا پایان امپراتوری هخامنشی ادامه مییابد که بالغ بر ۳۰۰۰ سال میشود. اطلاعات تاریخی موجود نشان میدهد که عیلامیان در این شهر و منطقه ۲۰۰۰ سال به مرکزیت شهر شوش پادشاهی داشتهاند، تا قبل از حملهُ مغول شوش بسیار آباد بود و مردمان زیادی در آن زندگی میکردند و تنها بعد از حملات ویرانگر مغول بود که قابلیت سکونت شهر کمتر میشود اسناد دربارهُ عیلام پس از سدهُ بیست و پنجم پیش از میلاد یافت میشود. حتی در این هنگام نیز برای به دست آوردن حداکثر مدارک باید در لابلای سطور کتیبههای چندی که به جا مانده گشت، در این مورد خاص دو مدرک وجود دارد که عبارت هستند از آجر نوشته و دیگری گِل نوشته، طبق اظهارات پروفسور ارفعی که سالها بر روی این الواح کار کرده و متن آنها را برگردان نموده، موضوع گِل نوشتهها خرید و فروش زمین، وصیتنامه، فرزند خواندگی و غیره است که فرانسویها آن را در چهار جلد منتشر کردهاند.
” شوش، یکی از قدیمیترین سکونتگاههای شناخته شدهٔ منطقهاست که تاریخ بنای آن مربوط به ۴۲۰۰ سال پیش ازمیلاد است.[۲] با وجود این، نخستین آثار پیدا شدهُ یک دهکدهٔ مسکونی در آن مربوط به ۷۰۰۰ سال پیش از میلاد هستند “
اما آجر نوشتهها بیشتر در ساخت پرستشگاهها به کار میرفته و دربارهٔ ایزدان مردم شوش باستان بوده است، در آن دوران هر پادشاهی که پرستشگاهی میساخته خودش را در قالب این آجر نوشتهها معرفی میکرده که برای مثال پسر کیست و پادشاه کجا بوده است و میگوید برای سلامت و طول عمر خود این پرستشگاه را برای یکی از خدایان ساخته و ابراز امیدواری میکند که آن خدا زندگی دیرپایی به او بدهد، همچنین اشاره میشود که چه بخشی از پرستشگاه را ساختهاند یا چه پادشاهی قبل از آنها پرستشگاه را ساخته یا تعمیر کرده است،[۳] در عیلام و مرکز آن شهر شوش، مانند سراسر خاور زمین در روزگاران نخستین، حوزهُ فعالیت زن، محدود به خانه نبود. زن نیز مانند مرد اسناد امضا میکرد، به داد و ستد میپرداخت، ارث میبرد، وصیت میکرد که پس از مرگش چگونه به تقسیم میراث او بپردازند، در اسناد عیلامیِ نخستین، بارها به ذکر نام مادر، خواهر، یا دختر پادشاه برمیخوریم، مدارک موجود متعلق به دورهُ به اصطلاح کلاسیک اشاره دارند، دین عیلام ماهیت چند خداگرایی داشت، متأسفانه نام برخی از ایزدان،[و ۷] تنها به وسیلهُ پندارنگاری اکدی نوشته شده است اما این بدان معنی نیست که بر فرض مثال نام ایزد خورشید، که در زبانهای سامی[و ۸] شمش[یادداشت ۱][و ۹] خوانده میشد به همین گونه نیز در عیلام تلفظ میگردید، در اینجا نام وی بی تردید تلفظ به کلی متفاوت داشت و ناخونته[یادداشت ۲][و ۱۰] خوانده میشد، دو ایزد در کتیبهها و نوشتههای شاهی عیلام از اهمیت زیادی برخوردار بودند، این دو ایزد یکی هوبان[و ۱۱] و دیگری اینشوشیناک[و ۱۲] نام داشتند، نام ایزدِ نخستین غالباً با نشانههای پندارنگاری اکدی نوشته میشود که وی را «بزرگ» معرفی میکند که معنی تحت الفظی نام اینشوشیناک ایزد شوش بود، اگر چه ممکن بود پادشاهان، این ایزدان را برتر از خودشان اعلام کنند، اما چندین قطعه و بریدهُ سفالین به گونهای مادر-ایزد اشاره میکنند و صدها تندیس گِلی کوچکِ این ایزد که در جریان خاکبرداریهای شوش پیدا شده، حکایت از آن دارند که همهُ مردم عیلام و شوش از سر صِدق او را میپرستیدند.
سنگنگارهٔ زن ایلامی و ندیمه از آثار به جا مانده از ایلامیان که پایتخت آنها شهر شوش بود.
در عیلام مانند دیگر سرزمینهای روزگار باستان. نفرین صلاح مؤثری بود، قدرت دعا به درگاه ایزدی توانا از این کمتر نبود و چون پادشاه نمایندهُ خدا بر زمین بود. روش سوگند خوردن برای درستی گفتهای به نام رئیس محلی یا پادشاه و فرمانروای بزرگ. روشی بسیار مطلوب بود، بعدها طرفهایی که در شوش با یکدیگر قرارداد میبستند غالباً به درگاه ایزدان اینشوشیناک و ایشمه کاراب دعا میکردند[۴] شهر باستانی شوش روزگاری مرکز برخورد دو تمدن مهم بوده، که هریک به سهم خود در دیگری تأثیر داشتهاست، یکی تمدن میانرودان[و ۱۳] ودیگری تمدن عیلام. قرار گرفتن این منطقه در شمال خلیج فارس و نیز همسایگی با میانرودان در پیدایش این وضع ویژه تأثیر بسیاری داشتهاست، شوش در دوره هخامنشیان شکوه گذشته خویش را بازیافته و چهار راه شرق و غرب گردید. با توجه به اهمیت و موقعیت جغرافیایی و سیاسی خاص شوش بود که راههای بسیاری و به ویژه راه بزرگ موسوم به راه شاهی[و ۱۴] ارتباط این شهر را به نقاط گوناگون جهان برقرار کرد، راه شاهی که در دوره هخامنشیان و به دستور داریوش بزرگ[و ۱۵] ساخته شد، شهر شوش، پایتخت سیاسی دولت هخامنشیان را به پاسارگاد،[و ۱۶] تخت جمشید[و ۱۷] و دیگر شهرهای امپراتوری، از جمله شهر نامی سارد پایتخت کشور لیدیه[و ۱۸] پیوند میداد، میتوان گفت اداره سرزمین پهناور ایران و حفظ امنیت آن و انتقال سریع یگانهای نظامی و گسترش بازرگانی و ترابری و تسهیل در امر مسافرت از مهمترین عوامل ساخت و گسترش شبکه راهها در این دوره بودهاست، از سوی دیگر ایجاد راهها و برقراری امنیت و تسهیل و بازرگانی، خود موجب پیوند و آشنایی ملتهای گوناگون گردید که این امر مایه انتقال فرهنگها و باورهای گونهگون گردید و بسیاری از نظرات فلسفی و باورهای دینی از این راه میان ملتها مبادله شد، به سبب اخلاص مسلمانان شیعه و یهودیان ایران[و ۱۹] به حضرت دانیال، شوش یک دهکدهٔ مسکونی است. امروزه شهر شوش در شمال استان خوزستان از یادمانهای تاریخی کهن، دیگر آن شکوه و اهمیت دیرین خود را دارا نیست. نامهایی مانند سوس، شوشا، سوسه، سویس و سویز که در بعضی مناطق شمال آفریقا وجود دارد نیز مرتبط با نام شهر شوش است مهاجران ایرانی و عرب که از این منطقه به شمال آفریقا مهاجرت کردهاند این نامها را در دوره اسلامی رایج نمودهاند شهر شوش در دوره قبل از اسلام شهرت بینالمللی داشته و به همان اندازه شهرت داشته که بابل،[و ۲۰] کلده،[و ۲۱] لیدی، نیل و…